ღ.•**•.خاطــراتــ سوختــه.•**•.ღ







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عشق و دنيا


قلم برداشتم تا عشق و دنيا را معنا كنم

 

عشق و دنيايي كه هر لحظه اش خاطره ايست

 

به هر طرف نگريستم غمي ديدم

به هر جهت نگاه كردم غصه اي بود به بزرگي صخره !


دنيا بود ، غم بود ، عشق بود ، من بودم و قلم

 

قلم مي گريست و من اشك مي ريختم

 

قلم ناله مي كرد و من فرياد مي زدم 

چه مي توان كرد ؟

قسم خوردم كه دنيا و غمهايش را فراموش كنم ولي نمي شد

دلم مي خواست قلم را بشكنم تا ديگر ننويسد

 

تا ديگر از سياهي قلم اثري نماند ، اما نتوانستم 

چون قلم مرا شكست و اشكهايم را جاري كرد

 

باز سكوت كردم

 

باز هم با قلم ، غم عشق و زندگي را نوشتم

 

  باز در سكوت تاريك خود ، اشك ريختم ! 

 

 

و در تاريكي شبهاي بي ستاره ي قلبم ، جان دادم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط тαηнα در 6:56 | |